در روانشناسي گناه اين مسأله حايز اهميت است که فرد مرتکب به گناهاني را که خاطره آن براي وي لذتبخش و شيرين است نبايد به توبه توصيه کرد، بلکه بايد او را به انجام کاري تشويق کرد که خاطره گناه را از ذهن و نفس وي دور ميسازد. اگر گناهکار از خداوند بخواهد اين ميل را از او بردارد و وي را پشيمان سازد، اين قاعده? روانمعرفتي را دارد که خداوند او را به بلا گرفتار ميکند. براي مثال، ممکن است خداوند آبروي او را با اين گناه که براي او شيرين شده است لکهدار سازد تا ميل بنده و اشتهاي او به چنين گناهي کور شود و از آن نادم و پشيمان گردد؛ زيرا ميبيند همين گناه بوده است که موقعيت اجتماعي، اعتماد و آبروي او را مورد مخاطره و در معرض غوغايي شدن، رسوايي و بياعتباري قرار داده است.
توبه فعل و وصف نفس است و اين نفس است که بايد بازگشت و رجوع داشته باشد. توبه برگرداندن نفس از غير حق است؛ هر چيزي که باشد. توبه همانند برگرداندن غذاي مسموم از معده و شستن معده است کردار از کردههاي مسموم است. همانطور که تهوع امري غير طبيعي است؛ زيرا ناي براي فرو بردن غذاست و نه برگرداندن آنچه خورده شده و برگرداندن امري غير طبيعي است که فشار فراواني بر فرد وارد ميآورد بهگونهاي که گاه چشم ميخواهد از حدقه بيرون زند، توبه پس از انجام گناه نيز چنين کار غير طب وبلاگ شما يعي است؛ بر اين پايه، انجام آن سخت و دشوار است؛ چرا که برگشت از معاصي براي نفس دشوارتر از آلوده نشدن به گناه است.
درباره این سایت